جناب نمازی عزیز ،اگر به خاطر ریش سفیدان و پادر میانی همکاران شوق می خواهید گذشت کنید ،قطعا نکنید !!!

سردبیر یزدفردا -حسین جلالی

یزدفردا :سردبیر :یکبار دیگر پس از شکایت عالیشوندی در شهریور89 از شوق الشعرا دوباره درگیر انتشار پیامهای کسانی که بودن شوق ها را برای یزد یک نعمت می دانند هستیم .

در شکایت عالشوندی مدیرکل ارشاد اسلامی فرداییان با حضور بزرگواران حاج آقا سلطان زاده ،دکتر ابرقویی ،مهدی جلیلیان،رضابردستانی،احمد نیا وحقیر و از مدیران دیگر ارشاد حاج حسن آقای مفیدی که همیشه نامش زینت بخش ارشاد بود و استاد امیر ترقی نژاد که آن زمان مثل امروز روابط عمومی بودند از افطار تا سحر با مدیرکل محترم رایزنی کردیم و در ده بخش همه آن مطالب را منتشر کردیم(پایین همین صفحه لینک مطالب آمده است) و در ادامه هم فرداییان با 5 مطلب شوق الشعرا را نقد کردند (لینک آنها هم در آخر همین مطلب آمده است) ولی در پایان ایشان بر شکایتش اصرار کرد و نهایتا حکم صادر شد .و شکایت مدیرکل ارشاد از یک نویسنده در تاریخ یزد ثبت شد.

و اما امروز که فردای دیروز است در یزدفردا

تنها املای نانوشته غلط ندارد!!
با اکثر حضورمان در رسانه نشست و برخواست کرده ایم و البته همیشه حرمت این عزیزانی که نظام به آنها اعتماد کرده است رعایت کرده ایم .
خیلی وقت ها مطالبی را از مدیران شنیده ایم که قطعا به خود اجازه انتشار انها را نداده ایم !
و انتقاداتی که قطعا اگر آن مدیر به جای ما رسانه ای ها بود یکروز بیشتر نمی توانست مطلب بنویسد و به سالها زندان محکوم می شد !

اما همانطور که ما بارها خود را به جای آن مدیران گذاشته ایم که او هم برای اصلاح جامعه این مطالب را عنوان می کند و بارها با تهمت بعضی از مدیران سوخته ایم و دم فرو برده ایم .

امید وار بوده ایم که آنها هم یک بار خود را به جای رسانه ها بگذارند.
و به این فکر کنند که بدون حمایت و تنها با داشته هایی که از طرق مختلف به ما منعکس می شود باید در لحظه تصمیم گرفت و نوشت و عملکرد آنها را بدون هیچ چشمداشتی منتشر کنیم وبا قرض و بدهی تجهیزات فراهم کنیم که تصاویر و عملکرد آنها را منتشر کنیم و آنها حتی حاضر نباشند با یک تشکر خشک و خالی خستگی را از تن خبرنگار ما خارج کنند .

بارها به خاطر تماس هایی که برای تایید صحت و سقم مطالب با مدیران کرفته ایم از پرداخت قبض تلفنهایمان عاجز شده ایم و حتی یکبار هیچ مدیری نگفت خبرنگار عزیز قطع کن من شماره ات را می گیرم چون قبض موبایل من را دولت می دهد ولی شما از جیب مبارک خود!!!

بارها برای یک جلسه اداری بالای 500هزارتومان هزینه کرده ایم و می دانستیم افراد مدیر حاضر در همان جلسه حق الجلسه اشان را اگر واریز نکنند ناراحت خواهند شد !!

ولی چه کنیم املای نوشته شده غلط دارد!!

نه اینکه برای مطالبی که باید برسی کرد، بررسی نکنیم و البته این نوشته ها و غلط ها با توجه به نوشته ها منتعدد یک خبرنگار خطایی کمتر از 1درصد است که خوش به حال رسانه ای که همان یک درصد را خطا نداشته باشد!! و این در حالی است که بعضی از مدیران حداقل بیش از یک درصد تصمیم اشتباه گرفته اند ولی به دلیل حمایت های دولتی معمولا از آن یک درصد چشم پوشی شده و می شود و در بسیاری از موارد ما رسانه ها هم چشم وشی کرده ایم!

ولی اینکه یک نفر که برای اصلاح جامعه دست به قلم می برد و بدون جیره و مواجب سعی در انعکاس مشکلات دارد و خدای ناکرده در این بین اشتباهی هم از او سر بزندو
آن زمان همه برای اصلاح او دست بکار می شوند و با حمایت تمام داشته های موجود سعی دربرخورد با او می شوند ، فکر می کنید در آینده نه چندان دور چند نفر پیدا می شوند که خود را برای این مهم آماده کنند و خود را برای اصلاح جامعه وقف کنند .
بیاییم به جای خود به فکر جامعه و آینده شهرمان باشیم و با ایثار و از خود گذشتگی هوای همدیگر را داشته باشیم !نه شجاعت مدیر را بگیریم و نه شهامت رسانه را ....

قدیم ها ریش سفید ها ،با ریش سفید خود نود درصد کار دادگاههای فعلی را انجام می دادند ،بسیاری از مشکلاتی که الان با زندان در صدد اصلاح آنان هستیم،حل و فصل می کردند.
ولی گویا الان زندگی ماشینی و تکنولوژی و تحصیلات عالیه و دادگاهها ، مردم را بی نیاز از دخالت ریش سفیدان کرده و اجازه دخالت و پادرمیانی را از آنها گرفته است .

جناب آقای نمازی عزیز مدیر کل محترم اقتصاد و دارایی استان یزد

جناب نمازی مدیر کل محترم دارایی استان که از دوستان ما و مورد احترام ما بوده و هستید یک خواهش کوچک داریم

اگر به خاطر ریش سفیدان و پادر میانی همکاران شوق می خواهید گذشت کنید ،قطعا نکنید !!!

و اگر خواستید به خاطر استاندارو جناب سلطان زاده و شیرزاد و ارکان و حقیر و دیگر دوستان گذشت ،کنید ،اینکار را نکنید !!

و بگذارید محمد رضا شوق الشعرا به زندان برود و تاوان خطایش را بدهد و حداقل این بزرگواری را در حق همکار ما انجام دهید که دینی گردن او نباشد....

ولی اگر گذشت کردید، تنها با خدا معامله کنید ! وبا خدای خود و به خاطر رضای او از دوست و همشهری خود گذشت کنید و قطعا بدانید همانگونه که در نهج‌الفصاحه وجود مقدّس پیغمبر اکرم می‌فرمایند: «من یغفر یغفر الله له و من یعفو یعفو الله عنه»، آن کسی که از خطای دیگران بگذرد، خدا هم از خطای او می‌گذرد و آن کسی که گذشت و عفو کند، خدا هم از او گذشت می‌کند.

و اگر جنابعالی عاری از خطا هستید من سراپا تقصیر را شفاعت کنید که شاید خدای بزرگوار و رحیم از خطاهای بسیار اینجانب درگذرد .

جناب محمد رضا شوق الشعرا مردخوب و خوش قلم شهرما

با همه خوبیها و خطاهایت خوشحالیم که هستی .
و از هیچ چیز نهراس که این روزها هم خواهد گذشت و تاریخ تو را با انتقاداتی که بعضا جلو بسیاری از انحرافات را گرفته است به خاطر خواهد آورد .

خطاهایت را هم بپذیر و تاوانش را در همین دنیا بده و تا حقی از کسی را در آن دنیا بر دوش نباشد! که روزحساب دیگر بخشش و پادرمیانی نخواهد بود و انسانها اگر در این دنیا می توانند ببخشند ،که قطعا می بخشند! در آن دنیا دیگر نه می توانند و نخواهند بخشیدچون خود هم باید تاوان بدهند !!
و خرسند باش که قاضی پرونده ات مو را از ماست کشیده و بالاترین حکمی که در یزد برای نویسنده ای صادر شده است برایت صادر کرده اند و دینی گردنت نباشد!
بارها زمانی که خبری را تایید می کنیم دعایمان اینست که اگر حقی از کسی را ضایع می کنیم خدایا این فرصت را از ما بگیر که نتوانیم به این کار ادامه دهیم .
بارها به واسطه انعکاس مشکلات مردم خدا را شکر کرده ایم که خدا یا از فرصتی که به ما عطا کردی سپاسگزاریم که توانسته ایم حداقل دل یک بنده تو را شاد کنیم .

خدایا تو شاهد باش نه برای خوش آمد شوق الشعرا و نه به خاطر رضایت نمازی ننوشته ام و تنها برای رضای تو و انجام وظیفه ای که حس می کردم بر دوشم است نوشتم ،چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار

خدا یا به همه ما و جامعه ما رحم کن /حسین جلالی -سردبیر یزدفردا

محمد رضا شوق الشعرا در آخرین مطلب خود نوشت :

خیلی ها می خواهند، اما!
له نمی شویم
تحقیر نمی شویم
خرد نمی شویم
نمی شکنیم
با افتخار و سر بلندی به زندان می رویم
دو سال سکوت می کنیم، و باز آنگاه که دوباره ایران سر بلند می کند، سر بلند خواهیم کرد و سر بلند از مردم و ایران خواهیم گفت
یادمان باشد که تاریخ چیزی را فراموش نخواهد کرد و از یاد نخواهد برد
مردم عزیز و دوستانی گرانقدر در این چند روزه و پس از تائيد حکم دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر،اظهار لطف و ناراحتی و اعلام همراهی کرده اند، که گاه اشک شوق و شرمندگي به چشممان آمده است، و اما کاش بعضی از دوستان هنگام نوشتن مواظب بکار بردن بعضی کلمات بودند.
درباره حکم و رای و روند دادگاه و پرونده، هنوز بعد از قطعی شدن حکم چیزی ننوشته ایم، و اما عاقبت روزی روزگاری خواهیم نوشت
محمد رضا شوق الشعراء
۹۷/۱۲/۸